جزوه آرایه ادبی فارسی هفتم

در این مقاله قصد داریم جزوه کامل آرایه های ادبی را برای شما دانش آموزان عزیز پایه هفتم شرح دهیم.

آرایه های ادبی دوره اول دبیرستان در یک نگاه کلی:

  1. تشخیص (جان بخشی به اشیا – انسان نمایی)

نسبت دادن اعمال و رفتار انسانی به غیر انسان را گویند.

مثال: برق از شوق که می خندد بدین سان قاه قاه  عمل خندیدن که رفتاری انسانی است به برق نسبت داده شده است.

مثال: شبنم از روی برگ گل برخاست/ گفت: می خواهم آفتاب شوم  بلند شدن و حرف زدن شبنم

مثال: سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور  سرزنش کردن خار مغیلان

  1. واج آرایی (نغمه ی حروف)

هر گاه یک حرف یا حرکت چندین بار در نوشته ای بیاید (تکرار یک واج صامت یا مصوت).

مثال: آفرینش همه تنبیه خداوند دل است/ دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار (واج آرایی حرف “د”)

مثال: کشور ما همواره سرزمین سپند فرّ و فروغ و فرزانگی و فرهیختگی بوده است (واج آرایی حرف “ف”)

  1. تضاد (طباق)

هر گاه دو کلمه از نظر معنی مخالف و ضد هم باشند.

مثال: آنچه در برّ و بحر است از انواع حیوانات  برّ و بحر تضاد

مثال: از ظلمت خود رهایی ام ده/ با نور خود آشنایی ام ده  ظلمت و نور تضاد

مثال: عزت از خواری نشناخته ای/ عمر در خارکشی باخته ای  عزت و خواری تضاد

  1. مراعات نظیر (شبکه معنایی، تناسب)

هر گاه دو یا چند کلمه در بیت یا نوشته ای بیایند و نسبتی با هم داشته باشند، این نسبت می تواند از نظر جنس، مکان، زمان و … باشد.

مثال: با چشم ادب نگر پدر را/ از گفته ی او مپیچ سر را (سر – چشم  مراعات نظیر؛ چشم – نگر  مراعات نظیر)

مثال: کای فلان چاشت بده یا شامم/ نان و آب که خورم و آشامم (چاشت، شام، نان، آب  مراعات نظیر)

مثال: نیت من در نماز و در دعا/ ترس بود و وحشت از خشم خدا (ترس، وحشت، خشم  مراعات نظیر)

  1. تشبیه

مانند کردن چیزی به یک چیز دیگر. هر تشبیه دارای چهار رکن است:

  • مشبه: کلمه ای قصد تشبیه کردن آن را داریم.
  • مشبه به: همان چیزی که مشبه به آن تشبیه می شود.
  • ادات تشبیه: کلمه ای که مشبه و مشبه به را به هم می پیوندد (همچون، چون، مانند، مثل، بسان و …)
  • وجه شبه: ویژگی یا ویژگی های مشترک بین مشبه و مشبه به.

مثال: مادر مانند آب، پاک و زلال است.

مادر  مشبه

مانند  ادات تشبیه

آب  مشبه به

پاک  و زلال  وجه شبه

  1. اضافه ی تشبیهی

گونه ای از تشبیه است. این نوع تشبیه در واقع به شکل یک ترکیب اضافی می آید.

( ــــــــــ + ــــــــــ ، ــــــــــ + ــــــــــ ) در اضافه تشببهی فقط مشبه و مشبه به می آید و معمولاً جای آن در ترکیب اضافی عوض می شود. یعنی ابتدا مشبه به و سپس مشبه می آید. برای یافتن مشبه به، باید به این نکته توجه داشت که معمولاً مشبه به، به یک چیز دیدنی و ملموس است.

مثال: دفترِ عشق  عشق به دفتر تشبیه شده است.

مثال: ای هدهد صبا به سبا می فرستمت. (هدهد صبا  اضافه تشبیهی/ صبا: مشبه – هدهد: مشبه به)

مثال: کزو گرم است بازارِ محبت  بازار: مشبه به/ محبت: مشبه

گاهی اول مشبه و سپس مشبه به می آید. مانند: قدِ سرو که در آن قد مشبه و سرو مشبه به است.

  1. کنایه در آرایه ادبی

در لغت به معنی پوشیده سخن گفتن است و هر گاه عبارتی در دو معنای دور و نزدیک به ذهن بکار رود و مقصود ما معنای دور باشد، به آن کنایه گویند. بسیاری از ضرب المثل ها به نوعی کنایه اند.

مثال: یکی را به سر بر نهد تاج بخت/ یکی را به خاک اندر آرد ز تخت

  • تاج بر سر نهادن:
  • معنای نزدیک: تاج را روی سر قرار دادن
  • معنای دور: گرامی و بزرگ داشتن
  • یکی را به خاک اندر آرد ز تخت:
    • معنای نزدیک: یکی را از تخت بر روی خاک انداختن
    • معنای دور: کوچک و پست شمردن
  1. مبالغه (اغراق، بزرگ نمایی)

اگر هنگام توصیف کسی یا چیزی زیاده روی کنیم و آن را بسیار بزرگ تر از آنچه هست بیان کنیم، به آن اغراق یا مبالغه گوییم. مبالغه یعنی بزرگ نمایی.

مثال: شود کوه آهن چو دریای آب/ اگر بشنود نام افراسیاب  اغراق در توصیف افراسیاب

مثال: خون میان سنگر آزادگان جوشید (جوشیدن خون  کنایه از خشمگین شدن و بزرگ نمایی و اغراق)

مثال: یک روز آسمان آتش بارید (باریدن آتش  مبالغه یا بزرگ نمایی)

همچنین ببینید: هوش کلامی

  1. سجع

در لغت به معنی آواز کبوتر است و در اصطلاح ادبی به واژه های پایانی دو یا چند جمله گویند، که در حرف و حرکت آخر مشترک باشند. سجع مانند قافیه در شعر است و به نثری که در آن سجع به کار رفته باشد نثر مسجع گویند.

مثال: فرزندان در پرتو گرما و گوارای مادر، جان می گیرند و می پرورند و می بالند (می گیرند، می پرورند و می بالند  سجع)

مثال: آنچه را نپاید، دلبستگی نشاید (نپاید و نشاید  سجع)

مثال: حکیمی گفته است؛ افسوس که جوان نمی داند و پیر نمی تواند (نمی داند و نمی تواند  سجع)

  1. تلمیح

در لغت به معنای با گوشه ی چشم اشاره کردن است و در اصطلاح ادبی آن است که در میانه ی سخنی به آیه، حدیث، داستان، واقعه یا مَثَل و شعری معروف اشاره کنیم.

مثال: گلستان کند آتشی بر خلیل (اشاره به داستان حضرت ابراهیم)

مثال: گروهی به آتش بُرُد ز آب نیل (اشاره به داستان حضرت موسی)

مثال: ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی/ نروم جز به همان ره که توام راهنمایی

(مصراع اول اشاره با آیه  الحمدلله رب العالمین – مصراع دوم اشاره به آیه  اهدنا الصراط المستقیم)

  1. جناس در آرایه ادبی

آوردن دو یا چند کلمه است که دقیقاً یا تقریباً به یک صورت باشد، اما معانی آنها متفاوت باشد. جناس بر دو نوع است:

  • جناس تام: اگر دو کلمه دقیقاً مثل هم باشند ولی معنایشان با هم فرق کند، جناس تام گویند.

مثال: در پیله تا به کی بر خویشتن تنی/ در بسته تا به کی در محبس تنی

(تنی با تنی جناس تام دارد، در مصراع اول به معنای می بافی و در مصراع دوم به معنای جسم خود می باشد.)

مثال: بهرام که گور می گرفتی همه عمر/ دیدی که چگونه گور بهرام گرفت

(گور با گور جناس تام دارد، گور اول به معنای گورخر و گور دوم به معنای قبر می باشد.)

  • جناس ناقص: که خود بر سه نوع است:
    • جناس ناقص حرکتی:

اگر دو کلمه فقط در مصوت کوتاه (   َ     ِ     ُ  ) با هم فرق کند. مانند: (مِلک و مُلک)، (گُل و گِل)، (دَر و دُر)

  • جناس ناقص اختلافی:

اگر دو کلمه فقط در یک حرف با هم فرق کنند.

مانند: بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار/ خوش بود دامن صحرا و تماشای بهار

(نهار و نهر جناس ناقص اختلافی دارند.)

او خدو انداخت بر روی علی/ افتخار هر نبی و هر ولی (علی و ولی جناس ناقص اختلافی دارند.)

  • جناس ناقص افزایشی:

اگر یکی از دو کلمه فقط یک حرف از دیگری بیشتر داشته باشد.

مثال: خبرت هست که مرغان سحر می گویند/ آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار (سَحَر و سَر)

مثال: حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار/ تا بود وردت دعا و درس قرآن غم نخور

(تار، تا) و (در، درس)

  1. تضمین

آوردن مصراع یا بیتی از شاعر دیگر در شعر خود، یا آوردن آیه یا حدیثی در میان سخن و کلام خود را گویند. (در تلمیح شاعر اشاره به حدیث یا آیه می کند ولی در تضمین عین آیه یا حدیث یا شعر ذکر می شود.)

مثال:

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد                              که رحمت بر آن تربت پاک باد

میازار موری که دانه کش است                                که جان دارد و جان شیرین خوش است

بیت دوم را سعدی در میان شعر خود، از فردوسی ذکر کرده است.

  1. تکرار

اگر دو یا چند واژه را که از نظر ظاهر و معنی کاملاً یکسان است در شعر یا نوشته به کار ببریم به آن تکرار گویند.

مثال: تا توانی می گریز از یار بد/ یار بد بدتر از مار بد (یار بد دو بار آمده است و تکرار است)

مثال: همی دانه و خوشه خروار شد/ ز آغاز هر خوشه خروار نیست (خوشه و خروار  تکرار)

مثال: زود می گفتند: ای کار خداست/ پرس و جو از کار او کاری خطاست (کار  تکرار)

  1. مجاز

به کار بردن واژه در معنایی غیر حقیقی به شرط آنکه میان معنای حقیقی و غیر حقیقی پیوند و ارتباطی برقرار باشد.

مثال: ای دل غم دیده حالت به شود دل بد مکن/ وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

(دل مجاز از شاعر یا هر انسان دیگر و سر مجاز از فکر و خیال)

مثال: خدای ما دوباره سنگ و چوب شد، نیامدی (سنگ و چوب  مجاز از بت ها)

مثال: نان آبی خورم و آشامم (نان و آب  مجاز از غذا)

مثال: آل احمد همه عطشان از بزرگ و کوچک/ نسل حیدر همه از اکبر و اصغر تشنه

(بزرگ و کوچک  مجاز از همه اهل بیت امام حسین)

اصطلاحات ادبی

مصراع: کوچک ترین سخن موزون را یک مصراع می گویند. در واقع مصراع، نیمی از یک بیت است.

مثال:

{                                                    } یک بیت

بیت: به هر دو مصراع، یک بیت می گویند.

قافیه: به کلماتی می گویند که در پایان مصراع ها می آیند و حروف و حرکت پایانی آنها یکی است.

مثال: راستی را کس نمی داند که در فصل بهار/ از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار

ردیف: در صورتی که یک یا چند کلمه عیناً و بدون تغییر در شکل و معنا، در آخر هر بیت و پس از قافیه تکرار شده باشد، ردیف نام دارد.

مثال: دوستی از من به من نزدیک تر/ از رگ گردن به من نزدیک تر

تخلص: نام و شهرت شعری شاعر را تخلص می گویند.

مثال: سعدیا راست روان گوی سعادت بردند.

مثال: حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار/ تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

موقوف المعانی: به بیت هایی گفته می شود که معنای آنها به هم وابسته است، یعنی معنای یک بیت یا بیت های بعدی کامل می گردد.

مثال: هر روز که روی به جامه خواب                       کن نیک تأمل اندر این باب

کان روز به علم تو چه افزود                  وز کرده ی خود چه برده ای سود

منظوم: هر سخنی که به صورت شعر سروده شود.

منثور: هر سخنی که به صورت نثر و نوشته بیاید و هر سخنی که به صورت شعر نباشد.

ادبیات چیست

قالب های شعری ادبیات فارسی

  1. قصیده: شعری است که مصراع اول بیت اول آن با تمام مصراع های زوج هم قافیه باشد:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

تعداد ابیات قصیده بین 15 تا 70 یا نهایتاً 80 بیت است. موضوع قصیده نیز ستایش، نکوهش، وصف طبیعت، بیان نکات اخلاقی و … می باشد.

  1. غزل: در شکل ظاهری و جای قرار گرفتن قافیه شبیه قصیده است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اما در تعداد ابیات و موضوع با قصیده تفاوت دارد. تعداد ابیات غزل بین 5 تا 13-14 بیت است. موضوع غزل نیز عشق، عرفان، گفت و گو از ایام جوانی است.

  1. مثنوی: شعری است که هر بیت آن قافیه ای جداگانه دارد:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⊠                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ⊠

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ∎                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ∎

در سرودن مثنوی، هیچ گاه با کمبود قافیه روبرو نیستیم، به همین دلیل مناسب ترین قالب برای بیان داستان های بلند، منظوم است.

موضوع مثنوی حماسی و تاریخی مثل شاهنامه فردوسی، اخلاقی و تعلیمی مثل بوستان سعدی، عاشقانه و بزمی مثل خسرو و شیرینِ نظامی و عارفانه مثل مثنوی مولوی می باشد.

  1. قطعه: شعری است که مصراع های دوم آن با هم، هم قافیه است و موضوع آن اخلاقی و تعلیمی، پند و نصیحت است:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

  1. چهار پاره (دو بیتی نو): قالب شعری است که ترکیبی از چند قسمت دو بیتی که هر دو بیت، قافیه ای جداگانه دارند:

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ∎

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ∎

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⊠

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⊠

موضوع چهار پاره معمولاً مسائل اجتماعی است.

  1. دو بیتی: به شعری گفته می شود که 4 مصراع دارد:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                   ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ                       ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

البته گاهی  مصراع سوم هم، قافیه دارد.

  1. رباعی: شکل قرار گرفتن قافیه همانند دو بیتی است.

راه تشخیص دو بیتی از رباعی: کافی است کلمه ی اول مصراع اول را همانند دوره ی ابتدایی بخش بخش کنیم. اگر بتوانیم صدای بخش اول آن را با یک حرف نشان دهیم، دو بیتی است و اگر با دو حرف نشان دهیم رباعی است.

مثال: ز دست دیده و دل هر دو فریاد  زِ  دو بیتی

کفر چو منی گزاف و آسان نبود  کُف – رِ  رباعی

  1. شعر نو (نیمایی): شعری است که طول مصراع های آن یکسان نیست (کوتاه و بلند است) و قافیه در آن جای مشخص و معینی ندارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

موضوع شعر نیمایی، عشق، سیاست، اجتماع و … است.